شهید محمدرضا کاریزی
زندگی نامه
محمد رضا کاریزی روز دهم رمضان سال1348 در خامواده ای مذهبی و کم بضاعت در روستای مغیلان از توابع شهرستان زیرکوه به دنیا آمد.به دلیل محرومیت از پدر به مدرسه نرفت.ولی در دوران نوجوانی به مرسه شبانه روزی نهضت سوادآموزی رفت و جزء بهترین شاگردان به شمار می رفت.محمد رضا علاوه بر درس به کشاورزی وقالیبافی می پرداخت او در بسیج ثبت نام و پس از پایان رساندن دوره نظامی خود را آمادهرفتن به جبهه نمود و دیگران راهم به رفتن تشویق می کرد و می گفت:بر هر مسلمانی واجب است که از میهن اسلامی خوود دفاع کند.سرانجام در سن16سالگی رفت در تاریخ1/1/65 در فاو عراق در اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و پیکرش در مزار شهدای مغیلان به خاک سپردند.
خاطره
عکس امام:
یک روز وارد اتاق شدم دیدم محمد رضا چند تا عکس امام (ره) را به اتاق آورده است.در این خصوص از او سوال کردم ؟ گفت چون علاقه زیادی به امام دارم نمی توانم ایشان را زیارت کنم عکس امام را زیارت می کنم.
فرازی از وصیت نامه
برادران و خواهرانم! امروز رزمندگان ما حسین گونه می جنگند و حسین گونه به شهادت می رسند باشد که ادامه دهنده واقعی راه شهدا باشیم.بار خدایا خودت آگاهی که شهادت خواست دل من بودو چون من خودم را قطره ای از دریای بیکران و خیل عظیم شهدا می دانم. این خواست قلبی من بوده است.
و اما در وصیتم به مادرمکه زینب گونه مرا تربیت کرد برایم گریه نکن که شاید منافغان خوشحال شوند و زینب گونه برایم عزاداری کن.
وای برادرانم ! اسلحه به زمین افتاده ام را به دست بگیرید و راهم را ادامه دهید، گوش به حرف ضد انقلاب ندهید که اینها برای آمریکا مزدوری می کنند.
اما وصیتم به خواهرانم این است که زندگی خود را به روال زندگی بی بی فاطمه زهرا(س) اداره کنند که زن در اسلام سازنده فرزندانی دلیر و پاک است.
اما وصیتم به همه هم روستاییان عزیز ! از شما می خواهم که پدران لباس رزم بر تن جوانانتان بپوشانید و آنها را راهی جبهه های حق علیه باطل کنید و از جوانان می خواهم که مانند علی اکبر باشند و به مادران که در حفظ حجاب کوشا باشید.